نارنجک8

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ

الگوهای اسلامی حجاب.6-حضرت سمیه علیها السلام

حدود 56 سال پیش از بعثت، حکومت قبیله‌ای در مکه حکم‌فرما بود و افراد بیگانه و غریب تنها در صورت پیوستن به یکی از قبایل مکه، تأمین جانی و مالی داشتند و در سایه حمایت آن قبیله می‌توانستند به زندگی خود ادامه دهند.‌ یاسر که از یمن آمده بود با ابوحُذَیفه، بزرگ خاندان قبیله بنی مخزوم که شخص مهربانی بود، پیمان بست و به این قبیله پیوست.‌ پس از مدتی، ابوحذیفه اخلاق و رفتار یاسر را پسندید و یکی از کنیزان خود به نام سمیه را به ازدواج وی درآورد.‌ اولین ثمره این ازدواج، عمار بود که در مکه چشم به جهان گشود.

وقتی رسول خدا , دعوت خود را آشکار کرد، شدت شکنجه و آزار مشرکان به حدی رسید که تازه مسلمان‌ها هیچ‌گونه تأمین جانی و مالی نداشتند.
هنگامی که خانواده یاسر اسلام خود را آشکار ساختند، افراد قبیله بنی‌مخزوم بسیار ناراحت و عصبانی شدند.‌ هشام بن عمرو ملقب به ابوجهل، برادرزاده ابوحذیفه که پس از مرگ وی جانشینش شده بود، یکی از دشمنان سرسخت اسلام به شمار می‌رفت.‌ وی به همراه تعدادی از افراد قبیله بنی مخزوم، خاندان یاسر را به جرم اسلام  آوردن به سختی و آزار و شکنجه می داد تا از اسلام روی برگردانند،یاسر در این هنگام حدود 70 سال و همسرش سمیه 65 سال داشت.

اگرچه این مرد و زن پیر با موی سپید و صورت پرچین و چروک، در کنار فرزندانشان، عمار و عبداللّه به شکل رقت‌باری از نظر روحی و جسمی شکنجه می‌شدند، ولی با مقاومتی قهرمانانه و وصف‌ناپذیر، لحظه‌ای از تعقیب هدف خود باز نمی‌ایستادند.‌ ابزار شکنجه مشرکان عبارت بود از:‌ آهن گداخته؛ آتش؛ تازیانه؛ ریگ‌های سوزان مکه و آب‌های آلوده.‌
 
گاه مشرکان، خانواده یاسر (یاسر، سمیه{، عمار و عبداللّه)‌ را می‌گرفتند و زره آهنین بر تن برهنه آنها می‌پوشاندند و در برابر خورشید سوزان مکه قرار می‌دادند.‌ گاهی نیز تخته سنگ بزرگی روی سینه آنها می‌گذاشتند که نفسشان به شماره می‌افتاد.‌ نقل می‌کنند پیامبر خدا از دیدن این صحنه‌ها بسیار ناراحت می‌شد و خطاب به آنها می‌فرمود:‌ «ای آل یاسر!‌ صبر و مقاومت کنید که وعده‌گاه شما بهشت است. ‌ همچنین می‌فرمود:‌ خدایا!‌ خاندان یاسر را بیامرز که مشمول آمرزش تو هستند.‌ خدایا!‌ هیچ کس از آل عمار را به آتش [دوزخ] عذاب نکن.‌

شهادت
وقتی اسلام آوردن خاندان یاسر آشکار شد، سران قریش تصمیم گرفتند آنها را به شدت شکنجه و آزار دهند تا عبرتی برای دیگران باشد.‌ به همین دلیل، ابوجهل و جمعی از مشرکان به خانه یاسر آمدند و آنجا را آتش زدند.‌ عمار و پدر و مادرش را نیز به زنجیر کشیدند و آنها را با سر نیزه و تازیانه به سوی محله بطحاء بردند.‌

 سپس در آن مکان آنها را چنان زدند که خون از بدن‌هایشان جاری شد.‌ آن‌گاه سینه و دست و پایشان را سوزاندند و سنگ‌های سنگینی روی سینه‌شان گذاشتند.‌ نقل شده است یک بار وقتی آنها را شکنجه می‌کردند، چشم سمیه به رسول‌خدا , افتاد که از آن محل می‌گذشت.‌ وی خطاب به پیامبر, گفت:‌ «گواهی می‌دهم که به راستی تو رسول خدا هستی و به راستی که وعده‌ات حق است. ‌

وقتی مشرکان سخنان سمیه را شنیدند، بر سر او ریختند و تا می‌توانستند وی را کتک زدند، به گونه‌ای که آن بانوی با ایمان بی‌هوش شد.‌ روزی خشم ابوجهل نسبت به سمیه بالا گرفت و به او گفت:‌ یا باید از خدایان ما به نیکی و از محمد به زشتی یاد کنی یا اینکه تو را خواهم کشت.‌ سمیه{ در پاسخ ابوجهل گفت:‌ مرگ بر تو و خدایانت.‌

ابوجهل با شنیدن این سخن سمیه خشمگین شد و وحشیانه به وی حمله کرد و با ضربه‌های شمشیر، سمیه را به شهادت رساند.‌ بدین ترتیب، نام این شیر زن به عنوان نخستین شهید راه دین در تاریخ اسلام به ثبت رسید.



نوشته شده توسط HA66 kazemi
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

حدود 56 سال پیش از بعثت، حکومت قبیله‌ای در مکه حکم‌فرما بود و افراد بیگانه و غریب تنها در صورت پیوستن به یکی از قبایل مکه، تأمین جانی و مالی داشتند و در سایه حمایت آن قبیله می‌توانستند به زندگی خود ادامه دهند.‌ یاسر که از یمن آمده بود با ابوحُذَیفه، بزرگ خاندان قبیله بنی مخزوم که شخص مهربانی بود، پیمان بست و به این قبیله پیوست.‌ پس از مدتی، ابوحذیفه اخلاق و رفتار یاسر را پسندید و یکی از کنیزان خود به نام سمیه را به ازدواج وی درآورد.‌ اولین ثمره این ازدواج، عمار بود که در مکه چشم به جهان گشود.

وقتی رسول خدا , دعوت خود را آشکار کرد، شدت شکنجه و آزار مشرکان به حدی رسید که تازه مسلمان‌ها هیچ‌گونه تأمین جانی و مالی نداشتند.
هنگامی که خانواده یاسر اسلام خود را آشکار ساختند، افراد قبیله بنی‌مخزوم بسیار ناراحت و عصبانی شدند.‌ هشام بن عمرو ملقب به ابوجهل، برادرزاده ابوحذیفه که پس از مرگ وی جانشینش شده بود، یکی از دشمنان سرسخت اسلام به شمار می‌رفت.‌ وی به همراه تعدادی از افراد قبیله بنی مخزوم، خاندان یاسر را به جرم اسلام  آوردن به سختی و آزار و شکنجه می داد تا از اسلام روی برگردانند،یاسر در این هنگام حدود 70 سال و همسرش سمیه 65 سال داشت.

اگرچه این مرد و زن پیر با موی سپید و صورت پرچین و چروک، در کنار فرزندانشان، عمار و عبداللّه به شکل رقت‌باری از نظر روحی و جسمی شکنجه می‌شدند، ولی با مقاومتی قهرمانانه و وصف‌ناپذیر، لحظه‌ای از تعقیب هدف خود باز نمی‌ایستادند.‌ ابزار شکنجه مشرکان عبارت بود از:‌ آهن گداخته؛ آتش؛ تازیانه؛ ریگ‌های سوزان مکه و آب‌های آلوده.‌
 
گاه مشرکان، خانواده یاسر (یاسر، سمیه{، عمار و عبداللّه)‌ را می‌گرفتند و زره آهنین بر تن برهنه آنها می‌پوشاندند و در برابر خورشید سوزان مکه قرار می‌دادند.‌ گاهی نیز تخته سنگ بزرگی روی سینه آنها می‌گذاشتند که نفسشان به شماره می‌افتاد.‌ نقل می‌کنند پیامبر خدا از دیدن این صحنه‌ها بسیار ناراحت می‌شد و خطاب به آنها می‌فرمود:‌ «ای آل یاسر!‌ صبر و مقاومت کنید که وعده‌گاه شما بهشت است. ‌ همچنین می‌فرمود:‌ خدایا!‌ خاندان یاسر را بیامرز که مشمول آمرزش تو هستند.‌ خدایا!‌ هیچ کس از آل عمار را به آتش [دوزخ] عذاب نکن.‌

شهادت
وقتی اسلام آوردن خاندان یاسر آشکار شد، سران قریش تصمیم گرفتند آنها را به شدت شکنجه و آزار دهند تا عبرتی برای دیگران باشد.‌ به همین دلیل، ابوجهل و جمعی از مشرکان به خانه یاسر آمدند و آنجا را آتش زدند.‌ عمار و پدر و مادرش را نیز به زنجیر کشیدند و آنها را با سر نیزه و تازیانه به سوی محله بطحاء بردند.‌

 سپس در آن مکان آنها را چنان زدند که خون از بدن‌هایشان جاری شد.‌ آن‌گاه سینه و دست و پایشان را سوزاندند و سنگ‌های سنگینی روی سینه‌شان گذاشتند.‌ نقل شده است یک بار وقتی آنها را شکنجه می‌کردند، چشم سمیه به رسول‌خدا , افتاد که از آن محل می‌گذشت.‌ وی خطاب به پیامبر, گفت:‌ «گواهی می‌دهم که به راستی تو رسول خدا هستی و به راستی که وعده‌ات حق است. ‌

وقتی مشرکان سخنان سمیه را شنیدند، بر سر او ریختند و تا می‌توانستند وی را کتک زدند، به گونه‌ای که آن بانوی با ایمان بی‌هوش شد.‌ روزی خشم ابوجهل نسبت به سمیه بالا گرفت و به او گفت:‌ یا باید از خدایان ما به نیکی و از محمد به زشتی یاد کنی یا اینکه تو را خواهم کشت.‌ سمیه{ در پاسخ ابوجهل گفت:‌ مرگ بر تو و خدایانت.‌

ابوجهل با شنیدن این سخن سمیه خشمگین شد و وحشیانه به وی حمله کرد و با ضربه‌های شمشیر، سمیه را به شهادت رساند.‌ بدین ترتیب، نام این شیر زن به عنوان نخستین شهید راه دین در تاریخ اسلام به ثبت رسید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۳
HA66 kazemi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی