نارنجک8

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۴ ق.ظ

حجاب ضد استعمار



معمولاً آدمی در انجام امور روزمره و بدیهی که منطبق با نیازهای غریزی و حفظ بقاست . از خود چرایی و چگونگی آن را نمی پرسد . مسلماً اندیشمندان و اهل تفکر که در تمام امور غور می کنند و به خود جسارت پرسش از بدیهیات نیز می دهند ، از این امر مستثنی هستند . اما انجام چه اموری است که پرسش عامه مردم را بر می انگیزاند . وقتی کمه آدمی با امری غیر عادی رو به رو می شود ، غریزه پرسش بیدار می شود . مثلاً کارمندی که هر روز صبح رأس ساعتی معین بر سر کار حاضر می شده ، اگر روزی به او بگویند که به وجود وی در اداره نیازی ندارند ، فوراً می پرسد ، چرا‌؟‌بنابراین مواجهه با امری غیر عادی ، آدمی را به پرسش وا می دارد و معمولاً آنچه بر اثر عرف و عادت و سنت صورت می گیرد . امری عادی و بی نیاز از پرسش است .

اما از جمله اقشاری که کمتر تن به عادت می دهد و از همه چیز می پرسد ، قشر جوان است . نسل جوان با پرسش از آنچه که تاکنون به عنوان وحی منزل پذیرفته شده ، عصیان می کند و به یک باره از خود می پرسد ، چرا آدامس جویدن بر سر کلاس درس ، دراز کشیدن در میان جمع ، بزرگترها را با ضمیر تو مورد خطاب قرار دادن ، دروغ گفتن ، غیبت کردنم و هر آنچه که در عرف جامعه به عنوان امری ناپسند جا افتاده است ، زشت و قبیح است . با نگاه شک و تردید به عرف و عادت نگریستن و از نو پرسیدن ، خصیصه بارز هر نسل جوانی است .

در کنار مفاهیمی که با عرف و سنت سرو کار دارند ، پرسش از مفاهیم دینی نیز قدمتی به قدر تاریخ خود مذهب دارد . مثلاً حضرت علی (ع) مؤمنین را به سه گروه تقسیم می کند ، بازاریان ، بزدلان و آزادگان . کسانی که با خدا چون بازرگانان معامله می کنند و به دنبال چشمداشتی به غنایم و نعمتهای بهشت ، اصول و فروع دین را رعایت می کنند ، همچون بازاریان به پرسش پروردگار می پردازند و کسانی که از روی ترس و بزدلی به دین خدا روی و از ترس عذاب جهنم و خسران دیدن در آخرت ، راه شریعت خدا می پویند و دسته سوم آزادگانی هستند که از روی عشق به خداوند ، به دین خدا گردن می نهند :

لفظ جبرم عشق را بی صبر کرد

    هر که عاشق نیست نفی جبر کرد

در این مرحله فرداز هیچ نمی پرسد و به هر چه که در کتاب وحی آمده سر می سپرد و تن در می دهد . در این مرتبه والای دینداری . عشق ، تمام معارف دینی را توجیه می کند و پرسش ، محلی ار اعراب ندارد . بسیار اندکند ، کسانی که به این درجه از دینداری و معرفت الهی رسیده باشند . بنابراین پرسش از مفاهیم دینی از اثبات وجود خدا گرفته تا اصول و فروع دین همواره محلبحث داشته است . از جمله این مباحث ، بحث حجاب و وجوب صریح آن دردین اسلام است . حجاب یا پوشش ، خاص مذهب اسلام نیست . تاریخ حجاب که خود مقاله ای جداست ، در خور مقاله ای طولانی است که در جای خود بدان می پردازیم .

علما در پاسخ به پرسش از فلسفه حجاب از جنبه های گوناگون بدان پرداخته اند . برخی از آنان به نص صریح قرآن تمسک جسته و دلیلی بر توضیح فلسفه حجاب برای دیگران نمی ببینند . یعنی می گویند قرآن بر واجب بودن حجاب صحه گذاشته و بحث نیز ندارد . برخی دیگر در قالب سنت به حجاب می نگرند و پوشش را جزیی از سنت ایرانی برشمرده و بر وجوبش صحه می گذارند . اما روح جست و جوگر و پرسشگر نسل جوان از فلسفه حقیقی حجاب می پرسد و از آنجایی که خداوند انجام هیچ کاری را بدون حکمت و مصلحتی بر بندگانش واجب نساخته است . بنابراین امر حجاب هم نمی تواند بی علت باشد . در این میان متفکران دینی از جنبه های مختلف به امر حجاب پرداخته اند برخی آن را یک ایدئولوژی ، برخی دیگر حجاب را حافظ امنیت و نظم اجتماعی و همچنین کسانی نیز حجاب رالازمه عفت و پاکدامنی دانسته اند .

دکتر علی شریعتی از جمله متفکران دینی است که با نگاه جامعه شناسان به مباحث دینی می نگرد و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل مسایل دینی می پردازد . دکتر شریعتی که در بیداری نسل انقلاب و آگاهی جوانان این مرز و بوم نقش ارزنده ای داشته است . حجاب را سمبل ایدئولوژی اسلام می داند .




شریعتی می گوید فرد یا از روی سنت به حجاب تن در می دهد واین انتخابی نا آگاهانه است و متزلزل و یا از روز آگاهی و اعتقاد پوشش یا حجاب را بر می گزیند ، که پایا و ماندگار است .

.... این دختری که الان می خواهد پوشش را انتخاب کند ، انگیزه اش چیست / او دو نوع انگیزه دارد ، یک انگیزه این است که مادرم همینطور بوده . عمه ام همینطور است ،خاله ام همینطور است ، اما انگیزه دیگر آنست که این حجاب نشانه  این است که من یک طرز تفکر اعتقادی مذهب خاص دارم  ،لذا شریعتی مخالف با شکل سنتی حجاب است و بر حجاب سنتی ارزشی را مترتب نمی داند . چرا که این حجاب را به راحتی زایل و برداشتنی می بیند .

".... همین آدم به میزانی که درس می خواند . قدری شعورش بالامیرود و مسافرتی می رود ، می بیند که زنان دیگر که حجاب ندارند و هیچ کارشان نشده ، در نتیجه او که چادرش کمی آن طرف برود ،  آن را بر می دارد و دور می اندازد . اما در همین جا شریعتی به دفاع از حجاب آگاهانه با پشتوانه ایدئولوژیک می پردازد .

.... اما یک حجاب مال نسل آگاهی است که به پوشش اسلامی بر می گردد . این نسلی است که با این پوشش اسلامی می خواهد به استعمار غربی و به فرهنگ اروپایی بگوید 50 سال کلک زدی ، کار کردی ، نقشه کشیدی که مرا فرنگی ماب کنی ، من با این لباسم به تو می گویم نه و به تمام 50 سال کارت فاتحه می خوانم . مرا نمی توانی عوض کنی ! .... این کسی که آگاهانه پوشش را انتخاب می کند ، مظهر چیست ؟ مظهر یک فرهنگ خاص . یک مکتب خاص ، یک حزب فکری خاص ، یک جناح خاص و یک جبهه خاص است .این قیمت دارد ،ارزش دارد . این آدم ، همین طور که الان هم دیده می شود ، در برابر آن دختری که اساساً به این مسأله نمی رسد یا ارزشی برایش قائل نیست ، نه تنها احساس حقارت نمی کند ، بلکه احساس برتری می کند .

شریعتی حجاب را نه تنها سمبل مکتب اسلام می داند ، بلکه ارزشهای ضد استعماری آن را نیز از دور نمی دارد :

... خانم گاندی ، با آن ساری های سه هزار سال ، چهار هزار سال پیش که می پوشد و با همه رهبران بزرگ دنیا ملاقات دارد و وارد سازمان ملل که می شود پانصد نماینده بلند می شوند و نیم ساعت برایش دست می زنند ، هرگز احساس حقارت نمی کند . چرا احساس حقارت نمی کند ؟ به خاطر اینکه آن لباس به معنای آن ساری سنتی موروثی که بی بی جانش می پوشید ، است ! با آن ساری می خواهد بگوید که ، من تمدن غرب ، فرهنگ دختر شایسته ، زن روز ، بوردا ... همه را خوانده ام . همه اینهایی را که به ما تحمیل می کنید خوانده ام ، من این لباس را می خواهم ، با این لباس به فرانسه ، آلمان غربی ،نیویورک ، دیوان لاهه و سازمان ملل که می آیم ، می خواهم به تمام غرب بگویم : شما دو قرن آمدید تلاش کردید . جان کندید که ما را مثل خودتان کنید ! من به عنوان مظهر زن امروز هند ، با لباس خودم آمده ام تا به شما بگویم که همه تلاشهایتان بیهوده بوده و من خودم هستم .

حجاب به عنوان نمادی ایدئولوژیک ، با خصیصه ای ضد استعماری و آگاهی بخش در نزد شریعتی تعریف می شود . تعریفی که یک روشنفکر و جامعه شناس مسلمان از این پدیده دینی و تاریخی ارائه می کند .





نوشته شده توسط HA66 kazemi
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

حجاب ضد استعمار

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۴ ق.ظ


معمولاً آدمی در انجام امور روزمره و بدیهی که منطبق با نیازهای غریزی و حفظ بقاست . از خود چرایی و چگونگی آن را نمی پرسد . مسلماً اندیشمندان و اهل تفکر که در تمام امور غور می کنند و به خود جسارت پرسش از بدیهیات نیز می دهند ، از این امر مستثنی هستند . اما انجام چه اموری است که پرسش عامه مردم را بر می انگیزاند . وقتی کمه آدمی با امری غیر عادی رو به رو می شود ، غریزه پرسش بیدار می شود . مثلاً کارمندی که هر روز صبح رأس ساعتی معین بر سر کار حاضر می شده ، اگر روزی به او بگویند که به وجود وی در اداره نیازی ندارند ، فوراً می پرسد ، چرا‌؟‌بنابراین مواجهه با امری غیر عادی ، آدمی را به پرسش وا می دارد و معمولاً آنچه بر اثر عرف و عادت و سنت صورت می گیرد . امری عادی و بی نیاز از پرسش است .

اما از جمله اقشاری که کمتر تن به عادت می دهد و از همه چیز می پرسد ، قشر جوان است . نسل جوان با پرسش از آنچه که تاکنون به عنوان وحی منزل پذیرفته شده ، عصیان می کند و به یک باره از خود می پرسد ، چرا آدامس جویدن بر سر کلاس درس ، دراز کشیدن در میان جمع ، بزرگترها را با ضمیر تو مورد خطاب قرار دادن ، دروغ گفتن ، غیبت کردنم و هر آنچه که در عرف جامعه به عنوان امری ناپسند جا افتاده است ، زشت و قبیح است . با نگاه شک و تردید به عرف و عادت نگریستن و از نو پرسیدن ، خصیصه بارز هر نسل جوانی است .

در کنار مفاهیمی که با عرف و سنت سرو کار دارند ، پرسش از مفاهیم دینی نیز قدمتی به قدر تاریخ خود مذهب دارد . مثلاً حضرت علی (ع) مؤمنین را به سه گروه تقسیم می کند ، بازاریان ، بزدلان و آزادگان . کسانی که با خدا چون بازرگانان معامله می کنند و به دنبال چشمداشتی به غنایم و نعمتهای بهشت ، اصول و فروع دین را رعایت می کنند ، همچون بازاریان به پرسش پروردگار می پردازند و کسانی که از روی ترس و بزدلی به دین خدا روی و از ترس عذاب جهنم و خسران دیدن در آخرت ، راه شریعت خدا می پویند و دسته سوم آزادگانی هستند که از روی عشق به خداوند ، به دین خدا گردن می نهند :

لفظ جبرم عشق را بی صبر کرد

    هر که عاشق نیست نفی جبر کرد

در این مرحله فرداز هیچ نمی پرسد و به هر چه که در کتاب وحی آمده سر می سپرد و تن در می دهد . در این مرتبه والای دینداری . عشق ، تمام معارف دینی را توجیه می کند و پرسش ، محلی ار اعراب ندارد . بسیار اندکند ، کسانی که به این درجه از دینداری و معرفت الهی رسیده باشند . بنابراین پرسش از مفاهیم دینی از اثبات وجود خدا گرفته تا اصول و فروع دین همواره محلبحث داشته است . از جمله این مباحث ، بحث حجاب و وجوب صریح آن دردین اسلام است . حجاب یا پوشش ، خاص مذهب اسلام نیست . تاریخ حجاب که خود مقاله ای جداست ، در خور مقاله ای طولانی است که در جای خود بدان می پردازیم .

علما در پاسخ به پرسش از فلسفه حجاب از جنبه های گوناگون بدان پرداخته اند . برخی از آنان به نص صریح قرآن تمسک جسته و دلیلی بر توضیح فلسفه حجاب برای دیگران نمی ببینند . یعنی می گویند قرآن بر واجب بودن حجاب صحه گذاشته و بحث نیز ندارد . برخی دیگر در قالب سنت به حجاب می نگرند و پوشش را جزیی از سنت ایرانی برشمرده و بر وجوبش صحه می گذارند . اما روح جست و جوگر و پرسشگر نسل جوان از فلسفه حقیقی حجاب می پرسد و از آنجایی که خداوند انجام هیچ کاری را بدون حکمت و مصلحتی بر بندگانش واجب نساخته است . بنابراین امر حجاب هم نمی تواند بی علت باشد . در این میان متفکران دینی از جنبه های مختلف به امر حجاب پرداخته اند برخی آن را یک ایدئولوژی ، برخی دیگر حجاب را حافظ امنیت و نظم اجتماعی و همچنین کسانی نیز حجاب رالازمه عفت و پاکدامنی دانسته اند .

دکتر علی شریعتی از جمله متفکران دینی است که با نگاه جامعه شناسان به مباحث دینی می نگرد و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل مسایل دینی می پردازد . دکتر شریعتی که در بیداری نسل انقلاب و آگاهی جوانان این مرز و بوم نقش ارزنده ای داشته است . حجاب را سمبل ایدئولوژی اسلام می داند .




شریعتی می گوید فرد یا از روی سنت به حجاب تن در می دهد واین انتخابی نا آگاهانه است و متزلزل و یا از روز آگاهی و اعتقاد پوشش یا حجاب را بر می گزیند ، که پایا و ماندگار است .

.... این دختری که الان می خواهد پوشش را انتخاب کند ، انگیزه اش چیست / او دو نوع انگیزه دارد ، یک انگیزه این است که مادرم همینطور بوده . عمه ام همینطور است ،خاله ام همینطور است ، اما انگیزه دیگر آنست که این حجاب نشانه  این است که من یک طرز تفکر اعتقادی مذهب خاص دارم  ،لذا شریعتی مخالف با شکل سنتی حجاب است و بر حجاب سنتی ارزشی را مترتب نمی داند . چرا که این حجاب را به راحتی زایل و برداشتنی می بیند .

".... همین آدم به میزانی که درس می خواند . قدری شعورش بالامیرود و مسافرتی می رود ، می بیند که زنان دیگر که حجاب ندارند و هیچ کارشان نشده ، در نتیجه او که چادرش کمی آن طرف برود ،  آن را بر می دارد و دور می اندازد . اما در همین جا شریعتی به دفاع از حجاب آگاهانه با پشتوانه ایدئولوژیک می پردازد .

.... اما یک حجاب مال نسل آگاهی است که به پوشش اسلامی بر می گردد . این نسلی است که با این پوشش اسلامی می خواهد به استعمار غربی و به فرهنگ اروپایی بگوید 50 سال کلک زدی ، کار کردی ، نقشه کشیدی که مرا فرنگی ماب کنی ، من با این لباسم به تو می گویم نه و به تمام 50 سال کارت فاتحه می خوانم . مرا نمی توانی عوض کنی ! .... این کسی که آگاهانه پوشش را انتخاب می کند ، مظهر چیست ؟ مظهر یک فرهنگ خاص . یک مکتب خاص ، یک حزب فکری خاص ، یک جناح خاص و یک جبهه خاص است .این قیمت دارد ،ارزش دارد . این آدم ، همین طور که الان هم دیده می شود ، در برابر آن دختری که اساساً به این مسأله نمی رسد یا ارزشی برایش قائل نیست ، نه تنها احساس حقارت نمی کند ، بلکه احساس برتری می کند .

شریعتی حجاب را نه تنها سمبل مکتب اسلام می داند ، بلکه ارزشهای ضد استعماری آن را نیز از دور نمی دارد :

... خانم گاندی ، با آن ساری های سه هزار سال ، چهار هزار سال پیش که می پوشد و با همه رهبران بزرگ دنیا ملاقات دارد و وارد سازمان ملل که می شود پانصد نماینده بلند می شوند و نیم ساعت برایش دست می زنند ، هرگز احساس حقارت نمی کند . چرا احساس حقارت نمی کند ؟ به خاطر اینکه آن لباس به معنای آن ساری سنتی موروثی که بی بی جانش می پوشید ، است ! با آن ساری می خواهد بگوید که ، من تمدن غرب ، فرهنگ دختر شایسته ، زن روز ، بوردا ... همه را خوانده ام . همه اینهایی را که به ما تحمیل می کنید خوانده ام ، من این لباس را می خواهم ، با این لباس به فرانسه ، آلمان غربی ،نیویورک ، دیوان لاهه و سازمان ملل که می آیم ، می خواهم به تمام غرب بگویم : شما دو قرن آمدید تلاش کردید . جان کندید که ما را مثل خودتان کنید ! من به عنوان مظهر زن امروز هند ، با لباس خودم آمده ام تا به شما بگویم که همه تلاشهایتان بیهوده بوده و من خودم هستم .

حجاب به عنوان نمادی ایدئولوژیک ، با خصیصه ای ضد استعماری و آگاهی بخش در نزد شریعتی تعریف می شود . تعریفی که یک روشنفکر و جامعه شناس مسلمان از این پدیده دینی و تاریخی ارائه می کند .



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۵
HA66 kazemi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی