نارنجک8

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۸ ق.ظ

فلسفه غدیر

واقعه غدیر مبنا و فلسفه غدیر خم را چگونه ارزیابی می فرمایید؟

 
غدیر در تاریخ، ادامه تاریخ انبیاء است و یک پدیده مبارک و بزرگی است مخصوصاً در تکمیل زحمات پیامبر (ص) که خاتم پیامبران است غدیر را می شود بعنوان یک پدیده مکمل ، مکمل زحمات پیامبر(ص) اسلام که در واقع نتیجه و ماحصل رسالت آن حضرت قلمداد کرد و آشنا شد . غدیر در لغت به معنای برکه است جایی که آب جمع می شود ودریاچه کوچکی درست می شود در سرزمین حجاز از این برکه ها فراوان بود وقتی که باران می آمد آب، سیلابها جمع می شدند .یکی از آنها برکه ای بنام غدیر بر سر راه مکه به مدینه و درست در محلی که راه عراق به یمن و راه مدینه آنجا از هم دیگر جدا می شد یک سه راهی ، چهارراهی بود که آنجا راهها از هم جدا می شد پیامبر (ص) در بازگشت از آخرین سفر حج که حجة الوداع نامیده می شود به برکه غدیر رسیدند و دستوردادند که کاروانها توقف کند و تا حجاج از یکدیگر جدا نشدند ایشان پیام بزرگی را از سوی خداوند اعلام کنند تا آنها پیام را گوش دهند فلذا توقف کردند و جای بلندی از جحاز شتر تهیه کردند پیامبر بالا رفتند و بیشتر از 3 ساعت به صحبت پرداختند و در آخر صحبت هایشان حضرت علی بن ابی طالب (ع) را دعوت کردند که بیاید و در کنارشان بایستد و دست شان را گرفتند بردند بالا و بعنوان جانشین خودشان و ولی مسلمین و مؤمنین معرفی کردند و فرمودند که" من کنت مولاه فهذه علی مولاه "هر کس که سرور ، رهبر و امام آن من بودم از این به بعد علی بن ابی طالب (ع) امام ، سرور و رهبر وی است و بعد از پایان مراسم حاضرین با حضرت علی (ع) بیعت کردند واین معروف شد به حادثه غدیر خم و این حادثه را مسلمانان صدراسلام که آنجا شاهد بودند هر کدامشان به بیان خویش نقل کردند که اسمش هست روایت غدیر یا حدیث غدیر و شخصیت های بزرگی از اهل سنت و شیعه روایت را با زنجیره سند های ناقلان متعدد نقل کردند و مجموع این ها در کتاب مهم الغدیر که علامه امینی ازمنابع اهل سنت جمع آوری کرده موجود است . بعد از مراسم آیه ای نازل شد که آخرین آیه قرآن است "الیوم اکملت لکم دینکم واتمتم علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلاما دینا" مضمون این است که امروز که این حادثه اتفاق افتاده جبرئیل این آیه را نازل کرده است دین شما تکمیل شد نعمت من بر شما تمام شد و من خشنود شدم از اینکه اسلام دین شماها باشد در واقع تکمیل دین و اتمام دین ، اتمام نعمت با حادثه غدیر صورت گرفت . بنابراین چون نبوت به ختم می رسید و پیامبری بعد از حضرت محمد (ص) قرار نبود بیاید ، راه ارشاد مردم نباید بسته می شد . یک کسانی که متصل به منبع وحی الهی باشند و ازقوه عصمت و معصومیت برخوردار باشند باید می بودند که در عین حال که پیامبر نبودند می بایست که قرآن را تفسیر کنند و از خطا بری باشند و مردم را هدایت و ارشاد کنند که اولین آنها علی بن ابی طالب (ع) بود و بعدش از نسل ایشان یازده امام است که دوازدهمین امام ،امام زمان است که حی ، زنده وغائب است این فلسفه امامت است در واقع امامت که با حادثه غدیر پایه گذاری شد. امامت و ولایت در واقع فلسفه تاریخ بشر را عینیت داد . فلسفه تاریخی که در رسالت انبیاء نهفته بود این را به مرحله عمل رساند چون اگر قرار بود نبوت به ختم برسد و بعد از آن بشر مرشدی ، امامی و پیشوایی که برتر از افراد عادی باشد نداشته باشد در واقع تاریخ به بن بست می رسید امامت این بن بست را شکست و جریان هدایت مردم را که با اذن الهی با عنوان دیگری که عنوان امامت است و غدیر از نبوت است استمرار بخشید این فلسفه غدیر است . با توجه به فلسفه غدیر پدیده سقیفه را چگونه ارزیابی می فرمایید؟ متأسفانه حوادث بعدی به گونه ای پیش رفت که مطامع دنیوی ، جاه طلبی ، مقام ،مسائل قبیله ای ،نژادی. باعث شد که بسیاری از مردم که در آن صحنه حاضر بودند در یک مقطع حساس وظیفه خودشان را فراموش کنند و وصیت پیامبر را عمل نکنند و غدیر عقیم بماند برای اینکه وقتی که حضرت رسول(ص) از دنیا رفتند مهم ترین کار حضرت علی (ع) که وصی او بود که به تجهیز پیکر پاک پیامبر(ص) و آماده سازی آن برای دفن بود . بنابراین مشغول کفن ودفن پیامبر (ص) در منزل پیامبر شد . به نظر بنده هم وظیفه اصلی مسلمان ها هم در آن لحظه همین بود که در دور خانه پیامبر باشند و در آن صحنه حضور داشته باشند وبر جنازه پیامبر نماز بخوانند و پیامبر را با احترام های لازم کفن و دفن نمایند و بعد از آن به مسئله جانشینی پیامبر بپردازند ولی عده ای که دنبال کسب مقام بودند برای مردم پیشاهنگ شدند و غوغا سالاری کردند در این فضای غوغا سالاری این وصیت پیامبر فراموش شد و گفتند کفن و دفن پیامبر مهم نیست چرا که این کار را یک عده ای انجام می دهند و کفایت می کند بلکه کار مهم تر تعیین مسئله رهبری برای جامعه تازه تأسیس اسلامی است . با این ایده مردم را به محله ای که سقیفه نام داشت بردند و در آنجا برای بعضی از اشخاص بیعت گرفتند بنابراین غدیر فراموش شد و امامت منحصر شد به ارشاد معنوی و مذهبی مردم و تصدی منصب سیاسی که منصب خلافت باشد از امامت جدا گردید . بنابراین با اینکه حق حضرت امیر (ع) بود ضمن حفظ منصب امامت به معنای ارشاد دینی و معنوی مردم و تصدی مقام خلافت و منصب سیاسی و اجتماعی را عهده دار باشد این عملاً صورت نگرفت و منصب سیاسی در قالب خلافت که از آن پیامبر بود از حضرت امیر غضب شد و منصب دینی که همان منصب امامت و ارشاد معنوی بود در قالب امامت جای گرفت بعد از حضرت امیر(ع) نیز این وضعیت استمرار پیدا کرد .عده ای به خلافت رسیدند مشغول تصدی در امور سیاسی ، اجتماعی مسلمین شدند با آن روش خاص که داشتند، ائمه از موضع امامت حقه ای که داشتند به ارشاد معنوی پرداختند و در مواردی که احساس می کردند نیاز است زمینه است در امور سیاسی دخالت کنند ، دخالت کردند مثل امام حسین (ع) که قیام کرد برای اصلاح وضع سیاسی و اجتماعی جامعه و در بعضی از موارد که احساس کردند نمی توانند این کار را بکنند و زمینه نیست عقب نشینی کردند مثل امام حسن (ع) که واگذار کرد منصب خلافت را به معاویه طی یک صلح نامه ای یا ائمه دیگر مثل امام رضا (ع) هر چند که به ظاهر به اجبار بود اما به هر حال بحث ولایتعهدی که پیش آمد آن را برای تصدی منصب سیاسی پذیرفتند ولی امام صادق (ع) و امام باقر (ع) احساس کردند که زمینه ای وجود ندارد ، تمام وقتشان را صرف امور علمی ،امور معنوی و امور ارشادی نمودند. حضرت علی (ع) با چه ادله ای با غضب شدن حق خلافت خود کنار آمد ؟ وقتی که حضرت دید با آن زمینه سازی های سیاسی و غوغا سالاری منصب خلافت را از امامت جدا کردند بنابراین نخواستند به قول معروف شق اثای مسلمین کنند و وحدت مسلمانها را از بین ببرند چرا که مسلمانها که قدرتی نداشتند می توانستند به راحتی توسط همسایگان خود یعنی امپراطوری روم ، ایران ،حبشه و قبایل سرکش حجاز از بین بروند. لذا حضرت امیر (ع) برای حفظ اسلام از منصب سیاسی که حقش بود صرف نظر کرد.


نوشته شده توسط HA66 kazemi
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

فلسفه غدیر

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۸ ق.ظ

واقعه غدیر مبنا و فلسفه غدیر خم را چگونه ارزیابی می فرمایید؟

 
غدیر در تاریخ، ادامه تاریخ انبیاء است و یک پدیده مبارک و بزرگی است مخصوصاً در تکمیل زحمات پیامبر (ص) که خاتم پیامبران است غدیر را می شود بعنوان یک پدیده مکمل ، مکمل زحمات پیامبر(ص) اسلام که در واقع نتیجه و ماحصل رسالت آن حضرت قلمداد کرد و آشنا شد . غدیر در لغت به معنای برکه است جایی که آب جمع می شود ودریاچه کوچکی درست می شود در سرزمین حجاز از این برکه ها فراوان بود وقتی که باران می آمد آب، سیلابها جمع می شدند .یکی از آنها برکه ای بنام غدیر بر سر راه مکه به مدینه و درست در محلی که راه عراق به یمن و راه مدینه آنجا از هم دیگر جدا می شد یک سه راهی ، چهارراهی بود که آنجا راهها از هم جدا می شد پیامبر (ص) در بازگشت از آخرین سفر حج که حجة الوداع نامیده می شود به برکه غدیر رسیدند و دستوردادند که کاروانها توقف کند و تا حجاج از یکدیگر جدا نشدند ایشان پیام بزرگی را از سوی خداوند اعلام کنند تا آنها پیام را گوش دهند فلذا توقف کردند و جای بلندی از جحاز شتر تهیه کردند پیامبر بالا رفتند و بیشتر از 3 ساعت به صحبت پرداختند و در آخر صحبت هایشان حضرت علی بن ابی طالب (ع) را دعوت کردند که بیاید و در کنارشان بایستد و دست شان را گرفتند بردند بالا و بعنوان جانشین خودشان و ولی مسلمین و مؤمنین معرفی کردند و فرمودند که" من کنت مولاه فهذه علی مولاه "هر کس که سرور ، رهبر و امام آن من بودم از این به بعد علی بن ابی طالب (ع) امام ، سرور و رهبر وی است و بعد از پایان مراسم حاضرین با حضرت علی (ع) بیعت کردند واین معروف شد به حادثه غدیر خم و این حادثه را مسلمانان صدراسلام که آنجا شاهد بودند هر کدامشان به بیان خویش نقل کردند که اسمش هست روایت غدیر یا حدیث غدیر و شخصیت های بزرگی از اهل سنت و شیعه روایت را با زنجیره سند های ناقلان متعدد نقل کردند و مجموع این ها در کتاب مهم الغدیر که علامه امینی ازمنابع اهل سنت جمع آوری کرده موجود است . بعد از مراسم آیه ای نازل شد که آخرین آیه قرآن است "الیوم اکملت لکم دینکم واتمتم علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلاما دینا" مضمون این است که امروز که این حادثه اتفاق افتاده جبرئیل این آیه را نازل کرده است دین شما تکمیل شد نعمت من بر شما تمام شد و من خشنود شدم از اینکه اسلام دین شماها باشد در واقع تکمیل دین و اتمام دین ، اتمام نعمت با حادثه غدیر صورت گرفت . بنابراین چون نبوت به ختم می رسید و پیامبری بعد از حضرت محمد (ص) قرار نبود بیاید ، راه ارشاد مردم نباید بسته می شد . یک کسانی که متصل به منبع وحی الهی باشند و ازقوه عصمت و معصومیت برخوردار باشند باید می بودند که در عین حال که پیامبر نبودند می بایست که قرآن را تفسیر کنند و از خطا بری باشند و مردم را هدایت و ارشاد کنند که اولین آنها علی بن ابی طالب (ع) بود و بعدش از نسل ایشان یازده امام است که دوازدهمین امام ،امام زمان است که حی ، زنده وغائب است این فلسفه امامت است در واقع امامت که با حادثه غدیر پایه گذاری شد. امامت و ولایت در واقع فلسفه تاریخ بشر را عینیت داد . فلسفه تاریخی که در رسالت انبیاء نهفته بود این را به مرحله عمل رساند چون اگر قرار بود نبوت به ختم برسد و بعد از آن بشر مرشدی ، امامی و پیشوایی که برتر از افراد عادی باشد نداشته باشد در واقع تاریخ به بن بست می رسید امامت این بن بست را شکست و جریان هدایت مردم را که با اذن الهی با عنوان دیگری که عنوان امامت است و غدیر از نبوت است استمرار بخشید این فلسفه غدیر است . با توجه به فلسفه غدیر پدیده سقیفه را چگونه ارزیابی می فرمایید؟ متأسفانه حوادث بعدی به گونه ای پیش رفت که مطامع دنیوی ، جاه طلبی ، مقام ،مسائل قبیله ای ،نژادی. باعث شد که بسیاری از مردم که در آن صحنه حاضر بودند در یک مقطع حساس وظیفه خودشان را فراموش کنند و وصیت پیامبر را عمل نکنند و غدیر عقیم بماند برای اینکه وقتی که حضرت رسول(ص) از دنیا رفتند مهم ترین کار حضرت علی (ع) که وصی او بود که به تجهیز پیکر پاک پیامبر(ص) و آماده سازی آن برای دفن بود . بنابراین مشغول کفن ودفن پیامبر (ص) در منزل پیامبر شد . به نظر بنده هم وظیفه اصلی مسلمان ها هم در آن لحظه همین بود که در دور خانه پیامبر باشند و در آن صحنه حضور داشته باشند وبر جنازه پیامبر نماز بخوانند و پیامبر را با احترام های لازم کفن و دفن نمایند و بعد از آن به مسئله جانشینی پیامبر بپردازند ولی عده ای که دنبال کسب مقام بودند برای مردم پیشاهنگ شدند و غوغا سالاری کردند در این فضای غوغا سالاری این وصیت پیامبر فراموش شد و گفتند کفن و دفن پیامبر مهم نیست چرا که این کار را یک عده ای انجام می دهند و کفایت می کند بلکه کار مهم تر تعیین مسئله رهبری برای جامعه تازه تأسیس اسلامی است . با این ایده مردم را به محله ای که سقیفه نام داشت بردند و در آنجا برای بعضی از اشخاص بیعت گرفتند بنابراین غدیر فراموش شد و امامت منحصر شد به ارشاد معنوی و مذهبی مردم و تصدی منصب سیاسی که منصب خلافت باشد از امامت جدا گردید . بنابراین با اینکه حق حضرت امیر (ع) بود ضمن حفظ منصب امامت به معنای ارشاد دینی و معنوی مردم و تصدی مقام خلافت و منصب سیاسی و اجتماعی را عهده دار باشد این عملاً صورت نگرفت و منصب سیاسی در قالب خلافت که از آن پیامبر بود از حضرت امیر غضب شد و منصب دینی که همان منصب امامت و ارشاد معنوی بود در قالب امامت جای گرفت بعد از حضرت امیر(ع) نیز این وضعیت استمرار پیدا کرد .عده ای به خلافت رسیدند مشغول تصدی در امور سیاسی ، اجتماعی مسلمین شدند با آن روش خاص که داشتند، ائمه از موضع امامت حقه ای که داشتند به ارشاد معنوی پرداختند و در مواردی که احساس می کردند نیاز است زمینه است در امور سیاسی دخالت کنند ، دخالت کردند مثل امام حسین (ع) که قیام کرد برای اصلاح وضع سیاسی و اجتماعی جامعه و در بعضی از موارد که احساس کردند نمی توانند این کار را بکنند و زمینه نیست عقب نشینی کردند مثل امام حسن (ع) که واگذار کرد منصب خلافت را به معاویه طی یک صلح نامه ای یا ائمه دیگر مثل امام رضا (ع) هر چند که به ظاهر به اجبار بود اما به هر حال بحث ولایتعهدی که پیش آمد آن را برای تصدی منصب سیاسی پذیرفتند ولی امام صادق (ع) و امام باقر (ع) احساس کردند که زمینه ای وجود ندارد ، تمام وقتشان را صرف امور علمی ،امور معنوی و امور ارشادی نمودند. حضرت علی (ع) با چه ادله ای با غضب شدن حق خلافت خود کنار آمد ؟ وقتی که حضرت دید با آن زمینه سازی های سیاسی و غوغا سالاری منصب خلافت را از امامت جدا کردند بنابراین نخواستند به قول معروف شق اثای مسلمین کنند و وحدت مسلمانها را از بین ببرند چرا که مسلمانها که قدرتی نداشتند می توانستند به راحتی توسط همسایگان خود یعنی امپراطوری روم ، ایران ،حبشه و قبایل سرکش حجاز از بین بروند. لذا حضرت امیر (ع) برای حفظ اسلام از منصب سیاسی که حقش بود صرف نظر کرد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۳۱
HA66 kazemi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی