حجاب زن، اسلحه­ای که برای دفاع از کرامت انسانی اوست؛ به پایه­های پوشالی تمدن استکباری حمله می­برد.

 

سردار شهید رحیم نجفی:
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا،
شماییــد که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می کشــید.»

سردار شهید رحیم نجفی:

«خواهرم: محجوب باش و باتقوا،

شماییــد که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان می کشــید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۸
HA66 kazemi


بشنو ازچادرکه درتوصیف زن
تاروپودش باتومیگویدسخن 

تاروپودم راشرافت بافته

تاشرافت رابه عصمت بافته


درکلاس حفظ تقوا وشرف
دختران درند و چادر چون صدف 

بهترین سرمایه زن چادراست

شیوه زهرا و زینب چادر است 

حفظ چادرحافظ ناموسهاست
پاسدارحیله جاسوس هاست

حفظ چادر سد فحشامیشود
رو سفیدی نزدزهرا(س)میشود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۶
HA66 kazemi

سلام
نام من چادر است ..نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است …
روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم …


شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محافظت نکردید ، هیچ وقت یادم نمیرود … از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد ، خاکی شدم … وقتی سیلی خورد ، در صورتش بودم ، وقتی بین در و دیوار محسنش سقط شد ، خونی شدم … خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد…
و شما با من چه کردید ؟؟؟ شما کار را به جایی رساندید که میخواهند مرا با زور و بگیر و ببند به دیگران غالب کنند و من خوب میدانم چرا کارم به اینجا کشیده شده … از شماست که برماست …
شنیدم که میگفتید اگر میخواهی کسی را خراب کنی از او بد دفاع کن و شما با من همین کار را کردید !
اگر شمایی که خود را وارثان من میدانید درست رفتار میکردید و حرمتم را حفظ میکردید وضعیت من اینگونه نبود …
عده ای مرا تبدیل به استتاری برای گناهانتان کردید تا بگویند فلانی زیر چادر هر کاری میکند و باعث شدید قداستم کمرنگ شود …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۵
HA66 kazemi



گمان می کرد زیبایی یعنی بزک کردن خود در مقابل آینه. آنقدر بزک می کرد که چهره واقعی اش در پشت نقابآبرنگ ها گم می شد. این وسواس هر روزش بود. اعتماد به نفس را در بتونه کاری کردن معنا می کرد.

 اما هروقت راهی خیابان می شد نگاه های هوسناکی از کنارش عبور می کردند که حسابی رنجش می داد. خود را در میان آن نگاه های شوم همچون لقمه غذایی میدید برای سیر کردن چشم های گرسنه رهگذران.

از این تحقیری که خودش به خودش تحمیل کرده بود عذاب می کشید. اینبار وقتی جلوی آینه ایستاد با خودگفت : من بنده ای هستم که خداوند هنگام خلق من به خودش تبارک الله گفت. پس چرا خودم را برای نگاه های گرسنهکوچک کنم؟ چرا کاری کنم که بجای رضای خالق موجب رضای شیطان است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۲
HA66 kazemi
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۰
HA66 kazemi


نمازش که تمام شد چادر را تا کرد و گذاشت در سجاده..
موهایش را پریشان کرد..سرخاب سفیدابی کرد و وارد مجلس مهمانی شد..
فرشته سمت چپ لبخند تلخی زد و ب فرشته سمت راست گفت:
 انگار فقط خدا نامحرمه..



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۲۲
HA66 kazemi
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۵
HA66 kazemi
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۱
HA66 kazemi
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۰۳
HA66 kazemi
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۱:۰۲
HA66 kazemi